My Hut

the path of my life

My Hut

the path of my life

The little prince asked: When will things get better? The fox said: Once you understand, everything depends on you
*Here to show the path taken and the path ahead!

۷ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

خب یه الان که داشتم وبگردی میکردم ؛ چند تا مطلب جالب به ذهنم رسید : 

1. به جای فیلم و سریال دیدن ؛ کتاب بخوانم حتی رمان و نتیجه بگیرم ازشون :) مثل حضرت آقا

 

در آذر ماه سال 89 سعد حریری نخست وزیر وقت لبنان با هیئتی به تهران آمده بودند و قرار بود با رهبر معظم انقلاب هم دیدار داشته باشند. سعد حریری تصمیم داشت در مورد خلع سلاح حزب الله با آقا صحبت و ایشان را متقاعد کند...
وقت دیدار، رهبر انقلاب بسیارگرم و صمیمانه سعد حریری را در آغوش گرفت. جوانی و هوشمندی اش را تحسین کرد. از مرحوم رفیق حریری هم ذکر خیری به میان آورد. از لبنان بسیار تعریف کرد و در همین حال بدون مقدمه از سعد حریری پرسید: شما رمان گوژپشت نتردام را خوانده اید!؟ او سری تکان داد که معلوم نبود خوانده یا نه.
رهبر انقلاب ادامه داد: در این رمان یک زن بسیار زیبایی تصویر شده است. او زیباترین زن پاریس بود به طوری که قدرتمندان در صدد دستیابی به این زن بودند. لات های پاریس، قداره کشان، با نفوذ ها... آیا می دانند که آن زن زیبا، اسمش چی بود!؟
طارق (وزیر فرهنگ وقت لبنان) گفت «ازمیریلدا» آیت الله خامنه ای با تمام چشمانش خندید و گفت: احسنت! شما وزیر فرهنگ بودید!
ایشان در ادامه فرمود: همه می دانستند که «ازمیریلدا» یک دشنه ظریف دسته صدف سپید بسیار تیز و کارا به همراه دارد که هر کس به او سوء نظری داشته باشد، «ازمیریلدا» برای استفاده از آن دشنه تردید نمی کند.


بعد رهبری بلافاصله به سعد حریری میگوید: آقای نخست وزیر! لبنان مثل همان زن زیباست. لبنان عروس خاورمیانه است. خیلی ها به کشور شما نظر دارند. اسراییل خطری است که شما را تهدید می کند. مگر تا خیابان های بیروت نیامدند؟ مگر مردم را نکشتند؟ ویران نکردند؟... سلاح مقاومت مثل همان دشنه «ازمیریلدا» است. دشمن را نومید می کند و امکان عمل را از او می گیرد"

البته این نقل مختصر برای اهمیت رمان بود. اما نتیجه اش این شد که بعد از ملاقات از سعد حریری پرسیدند چرا بحث سلاح حزب الله را مطرح نکردی؟ گفت مگر ندیدید؟ ایشان جوری جلسه را مدیریت کردند که زبون من بسته شد و نتونستم حرفی بزنم..



2. به جای چرخیدن الکی در تلگرام وب گردی کنم در وبلاگ های خوب :)

 

diligent
۳۰ آبان ۰۰ ، ۱۹:۱۲

امروز توی آرایشگاه ، آرایشگر وقتی فهمیدن که معلمم مسخره کرد و گفت که وای به حال دانش آموزانی که شما ها معلمون باشین و زیر دست شما ها باشن ؛ "حتما دکتر میشه و خنده" اول میخواستم جوابشو بدم بعد گفتم ولش کن .... الان یاد حرف های دکتر انوشه می افتم که گفت بترس از روزی که دل کسی رو شکستی و او سکوت کرد و حرف هاشو به خدا زد ! حالا من که شکایتی ندارم به خدا فقط از خدا ممنونم خیلی زیاد که این تلنگر رو بهم زد که مواظب زبونت باش... توی خونه .... توی دانشگاه ... توی محل کار .... و در جمع دوستان ....

امروز اینو یادگرفتم که قبل از حرف زدن و وقتی که خواستم صحبت کنم 10 ثانبه صحبتمو عقب بیاندازم از 3 فیلتر ردش کنم :

1. آیا این حرفم تمسخره طرفه ؟

2. آیا این حرفم باعث غیبت میشه؟

3. آیا این حرفتم باعث تهمت میشه؟

 

و باز هم از خدا خیلی خیلی ممنونم که باعث شد اینو وقتی توی سن کم هستم متوجه شم و از خدا میخوام که بهم کمک کنه تا به این تلنگرم پایبند باشم و شکر گذار این نعمتش باشم.

diligent
۳۰ آبان ۰۰ ، ۱۸:۵۶

آدم باید بدونه چی در پیش داره از مرحوم علامه طباطبایی شاگردانش نقل میکنن که مرحوم علامه طباطبایی در درس گاهی موقع ها حتی بی ربط یه مرتبه وایمیستاد و سکوت میکرد و میگفت :  آقایون ما ابد در پیش داریم...

بخدا قسم اگه گاهی این جمله رو بشینه فکر کنه ؛ بعضی از دوستان دانشجو بودند که روی این فکر کرده بودند بیچاره شده بودند ... ابد در پیش داریم...

اگه آدم اصلا فکر کنه ابد یعنی چی؟ ابد یعنی یک هزار سال یک میلیون سال و ... و یک میلیارد سال نه .... یعنی انتها دیگه نداره ... ما یه همچین چیزی در پیش داریم... و تمام اون توشه ای که برای ابدیت ما هست در همین 60 ، 70 سال کوتاه دنیا هست هر کاری میکنیم همین جا هست .... آدم به جا هست که حواسش رو بیشتر جمع کنه به اون اصل بپردازه و دل مشغولی های دنیا اون رو مشغول چیزهای سطحی و پیش پا افتاده و بی ارزش نکنه ...

متاسفانه یکی از چیز هایی که در دوران ما الان هست و یک فرهنگ مادی که در دنیا کم و بیش رایج شده اینه که انسان ها رو مشغول کرده به دنیا ... خیلی انسان ها رو به دنیا مشغول کرده انسان ها را مصرفی بار اورده که حریص به دنیا هستن و دائما دل مشغولی اصلیشون به دنیاست ... گاهی موقع ها دو شیفت و سه شیفت کار های دنیاییشون رو انجام میدن .... و وقتی دیگه برا اخرت براشون باقی نمیمونه ...  حرص به دنیا رو دارن ترویج میکنن ...

انسان هایی که وقتی مد های مختلف رو وقتی میبینن ... تو ماشین تو موبایل ... حریص میشن ؛ تبلیغات مصرفی محصولش به وجود آمدن انسان های مصرفی هست انسان مصرفی یعنی کسی که به اون چیزی که داره راضی نیست دائما چشمش دنبال چیزی هست که نداره ولو اون چیزی که داره نه هنوز خراب شده نه کهنه شده ... ولی چون چیز جدید میاد ای مد پرستی حالتی به وجود میاره که حریص میشه  هی دنبال چیز جدیده ....

خدانکنه فرد این حالت حرص در او به وجود بیاد ... مثلا گاهی در مراسم و مجلس و .. با یه لباس رفته دفعه بعد که میخواد بره میگه آقا باید یه لباس جدید تهیه کنم قبلا با اون لباس دیدن منو ... آقا دیدن که خورده نشده که پاره ام نشده که ... نیازی نیست که حتما چیز جدیدی باشه...

 

الگوی مصرف و اون مدلی که اسلام ارائه میده حداقل زندگی نیست که رو گلیم باید بشینی اصلا این نیست اینکه گاهی موقع ها از امام علی چیزی نقل میشه امام علی در زمانی بود که زمان حکومت داریش بود و خودش رو با ضعیف ترین مردم جامعه میخواست وفق بده اینطوری عمل میکرد ولی اون الگوی مصرف و مدلی که اسلام ارائه میده حد کفافه نه حداقل ...

اسلام نه گفته کمترین حد نه گفته بیشترین حد تجملات و لاکچری بازی .... بلکه حد کفاف

 

این نیاز های کاذب یواش یواش وارد زندگی آدم میشه که شاید جای نیاز های اصلی رو بگیره... آدم های معتاد یه نیاز کاذب وارد زندگیش شده..

بدن سالم نیاز اصلیش به آب و غذا به خواب و... اما شخص معتاد یه نیاز کاذب هم داره ؛ جوری که واقعا نیاز داره به اون اما نیاز کاذبه ... چرا بقیه نیاز ندارن؟

یواش یواش این نیاز کاذب آنچنان جا باز میکنه که جای نیاز های اصلی رو میگیره که حاضر مواد برسونن اما غذا نخوره... 

آدمی که معتاد میشه به دنیا این نیاز آنچنان در زندگیش جا باز میکنه  که جای نیاز اصلی رو میگیره میبینه که حاضر نیست نیم ساعت با خدا راز و نیاز کنه این نیاز اصلی جاش رو نیاز های کاذب گرفته...

اگه بهش بگیم فلانی تو شیعه هستی یه ربع  20 دقیقه توی روز وقت بزار با امام زمان درد و دل کن ... ببخشمون که قراره شیعه تمام وقتش رو خرج امامان کنه!

diligent
۲۵ آبان ۰۰ ، ۰۸:۵۶

بعضی اوقات که تکالیف دانشگاه انجام دادم و کار خاص دیگه ای ندارم ؛ حس بیکاری بهم دست میده حس سرگردونی! نمیدونم آیا عادیه یا مشکل از برنامه ریزی و هدف گذاری ام هست : 

امشب این جملات و این سوالت همش تو ذهنم رژه میره : سوال اصلی اینه چرا هفته ها و ماه هام بهروری دلخواه رو ندارن؟

 

1.بخاطر درست انتخاب نکردن اولویت هفته یا ماه هست؟

2.بخاطر صرف زمان زیاد در تلگرام هست؟

3.بخاطر صرف زمان زیاد برا دانشگاه و تکالیفش هست؟

4.بخاطر اینکه که مدت زمان زیادی صرف اطلاعات سیاسی و اخبار میکنم؟ 

 

نتیجه گیری : 

مشخص کردن اولویت هفته و اولویت اون روز رو بعد از بیدار شدن مشخص کن!

قطع تلگرام در روز ها قطع کنم

diligent
۲۴ آبان ۰۰ ، ۲۰:۰۳

اعمال ما رو با حق  و عدالت میسنجند و مصداق آن انبیا و اولیا هستند که راس آنها 14 معصوم اند ؛ عمل ما رو با عمل او ...

و تو روایات ها : اگه کسی میخواهد به اعمال روز قیامت کم نیاره و یه میانبری باشه دو کار باید انجام بده : خوش اخلاقی /

چیزی روز قیامت کفه آدم رو سنگین نمیکنه مثل خوش اخلاقی!

دومین چیزی که سنگین میکنه : صلوات 

 

نتیجه : 

خوش اخلاق شو 

صلوات بفرس

diligent
۱۶ آبان ۰۰ ، ۰۷:۴۲

مراحل سقوط و مرگ قلب : 

اولین درجه عفت این هست که آدم چشم ، گوش و زبان  این اعضای ظاهریش رو ترمز داشته باشه و حفظ کنه کار سختی است اما اگه یه مدت آدم کار کنه شیرینی و لذتش رو بکشه میبینه که شدنی است و امکان پذیر است.

اون هایی که این سختش رو تحمل کردن شیرینی و لذت های عبادات رو یواش یواش چشیدن و بالعکس اونی که اعضاش هرز بوده میدونین چه اتفاقی رخ میده؟

کسی است که راحت حرام ازش بر بیاد ! و حرمت های خدا رو بشکنه ! آهسته آهسته یه اتفاقی رخ میده در وجود این شخص البته به تدریج : 

کم کم نسبت به مسائل معنوی بی اشتها میشه! بی میل میشه ! 

علائم مریضی روح 

بنابراین اولین علامت مریضی روحه : بی میلی نسبت به مسائل معنوی! ؛ حال نداره دعا بخونه ، نماز رو به زور میخونه و... برو درمان کن مواظب خودت باش اگه درمان نکنی مرحله بعدی مرحله بعدی پیش میاد !

مرحله دوم : شک و تردید در مسائل تردید ؛ نکنه راست نباشه هااااا 

مرحله سوم : ریب ؛  بد گمانی و سو ظن ؛ اگه این قساوت ادامه پیدا کنه پله بعدی..

مرحله چهارم : انکار مسائل دینی!

اینها مراحلی است که قلب میمیره!!!!!!

 

نقطه مقابل اگه عفت داشته باشه لذت میبره از عبادات ؛ باور هاش قوی میشه!

آقا میرزا ارباب میگفت از 80 سال عمرم یک بار نگاه حرام نداشتم !!

 

مراحل سیر و سلوک :

مرحله اول : پاک بودن اعضای ظاهری

مرحله دوم : پاک بودن دل آدم دیگه افکار شیطانی و شهوانی نمیاد !!  فکر گناه مقدمه گناهه !  7 دقیقه

حاج آقا عالی

diligent
۰۸ آبان ۰۰ ، ۲۰:۵۴