My Hut

the path of my life

My Hut

the path of my life

The little prince asked: When will things get better? The fox said: Once you understand, everything depends on you
*Here to show the path taken and the path ahead!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۸ مطلب در مرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

مدیریت زمان در اولویت بندی خلاصه میشه! و هنر نه گفتن پیش نیاز مدیریت زمان هست! نه گفتن یه مهارت! باید این ماهیچه رو تقویت کنی!

چرا نه گفتن مهمه؟ ریشه نه نگفتن چیه؟

یادتون باشه ما قرار نیست همه رو خوش حال یا راضی نگه داریم! مهم ترین شخص که باید به خوشحالیش فکر کنیم خودمونیم!

زیادی نه گفتن : منزوی شدن!  کم نه گفتن  : پر شدن برنامه زندگی و وقت نداشتن!

 

چرا مهمه؟ گاهی به معنای حفظ سلامت روح و جسم خودمونه! 

نه گفتن به معنای بله گفتن به چیزای دیگس : مثلا به درخواست های دیگران نه میگین و به وقت داشتن برای اهدافتون بله میگین! مثلا نه گفتن به مهمونی نه گفتن به مسافرت عملا بله هست به اهدافتون و علایقتون هست!

آدم های موفق بلدن نه بگن چون که میدونن چی میخوان ! و هر چه که در راستای اون اهدافشون و اون مسیرشون نباشه بهش نه میگن! یادبگیرن که شما واقعا چی می خواین؟

بعد از هر درخواست از خودتون این سوال رو بپرسین من واقعا چی میخوام ؟ آیا در مسیر اهداف من هست؟ و...

اینکه بدونیم کی بگیم بله و کی نه توی تصور آدم ها از ما تاثیر زیادی میزاره! مثلا : آدم خوشقولیم یا بدقول!!!  حرفه ای هستیم یا نه؟ برای خودمون ارزش قائلیم یا نه؟

و اینکه بدونیم به چه چیز هایی باید نه بگیم چه چیزهایی بله به ما یه آزادی میده تا اون کاری که درسته انجام بدیم!

از کسایی که چند هفته به زندگیشون مونده بود پرسیدن که بزرگترین پشیمونتون در زندگی چیه؟ گفتن که برای دیگران زندگی کردیم!!!

و گفتن به خواسته های دیگران و چیزی که دیگران میخواستن نه نگفتیم!

و این سوال رو از خودتون بپرسین که چقدر از کارهایی که انجام میدین به خاطر خواسته های دیگرانه؟؟؟

بنابراین: نه گفتن باعث:

کاهش استرس / موفقیت / مدیریت بهتر زمان

 

ریشه اصلی نه گفتن : خشنود کردن دیگرانه!!  چه زمان هایی لازمه چه زمان هایی نه؟

  • فرد دنبال جلب توجه و تایید دیگرانه!
  • می خوان از هر گونه اختلافی فرار کنن!
  • احساسات درونی فرد! مثل ترس طرد شدن ؛ میترسن که نظرشون رو بگن بخاطر اینکه فکر میکنن آدم های دیگه بخاطر این قضیه کنار میزارنشون!!
  • نمی خوان دیگران رو از خودشون نا امید کنن!
  • میترسه مورد انتقاد بگیره! انتقاد رو مساوی با حمله میدوننه!
  • ترس از تنهایی! برای اینکه در اون گروه و.. بمونن به درخواست های آنها بله میگه!
  • عذاب وجدان! 
  • برای درخواست در آینده!
  • ارزش خودشون رو در راضی نگه داشتن میبینه! مثلا کمک کردن بی و حساب به دیگران ؛ کسایی که توی زندگی خودشون هزار و یه مشکل دارن اما در خانواده و در جمع دوستان کسی هستن که همه بهش تکیه میکنن!!
  • مهربانی!!!!!
  • گرفتن صفت های خوب ؛ با معرفت بودن و ... !

میتونیم بگیم نه و برای چند ساعت احساس پشیمانی و عذاب وجدان کنیم یا میتونیم بگیم بله و برا روز ها هفته ها سالها احساس پشیمانی کنیم!

to do list  تو به to do list بقیه تبدیل نشه!

اولین قدم برای کسب مهارت نه گفتن ؛ پیدا کردن ریشه نه نگفتن تون!

۳۰ مرداد ۰۰ ، ۱۲:۳۲
رایان

تاثیر پدر و مادر هست اما تعیین کننده نیست!ً من محکوم نیستم این گفتگو رو همش با خودم داشته باشم!

وقتی دائما فکر منفی داشته باشیم بر خلقمون و روحیه مون خیلی تاثیر میگذاره  و ما رو غمگین میکنه و فرض کنیم در ذهنمون همش این منفی بافی رو داشته باشیم: 

من بدبختم!

من شانس نداشتم!

من نمیتونم کاری انجام بدم!

خب چه اتفاقی بر سر عملکرد ما میاد؟

 

کنترل گفتگو های ذهنی ؛ تبدیل آنها به مثبت

با فکر مقابله نکن میشه همون داستان : فیل صورتی با خال های بنفش! ؛ اتفاقا زوم میکنیم روی همون فکره!!

 

1. تفکر همه یا هیچ! ؛ یا همه چیز خوب باید پیش بره یا اگه یه چیز خوب پیش نرفت نشون دهنده اینکه ما خیلی بدبختیم!ً

2.  تعمیم دادن ؛ به کار خوب پیش نرفت بگی کلا من شانس ندارم!

3. شخصی سازی کردن ؛ مثلا کسی حال و حوصله نداشته باشه و مشکلی براش پیش اومده باشه میگیم این هر دفعه منو میبینه خودشو میگیره!

4. بزرگنمایی و کوچک نمایی : شکست هامون رو بزرگ جلوه میدیم و دستاورد هامون رو کوچیک! مثلا کسی لیسانس داره میگه همه لیسانس دارن!

5. برچسب منفی : همینطوری راه میریم به خودمون میگیم خنگ ؛ من بد تیپم! ؛ من همیشه آبروریزی میکنم! 

6. استنباط دل بخواهی : بعضی چیز ها رو میبینیم بعضی چیز ها رو که باید ببینیم کلا نمیبینیم یه کار مثبتی که انجام دادیم کلا نمیبینیم و بر عکس!

مثلا یه معلم که سالها تدریس میکرده یه بار در مورد یه درس استرس گرفته ؛ نتونسته بود حرف بزنه و کلاس هم تعطیل شده میگفت من عرضه هیچ کاری رو ندارم ، اصلا من برای درس دادن ساخته نشدم.

راه اول : یکی از کارهایی که ما باید کنیم اینه که نسبت به اینها آگاه باشیم

یکی از کارهای دیگه اجتناب از پنهان کاری : که نه من اصلا نمیخوام همچین فکری داشته باشم!

 

تفکرات منفی 7 برابر تاثیر دارند در زندگی ما در نحوه نگرش ما به زندگی!

راه دوم : این گفتگوی رو بیاریم بیرون ؛ و اسم گذاشتن برای آن!

منظور اینه که وقتی این گفتگوی منفی همنطور داره تکرار میشه من به خودم بگن ببین این کلاغ روی شونه منه داره دوباره حرف میزنه ها ؛ 

این کلاغه میگه تو احمقی!

این کلاغه میگه تو آبرو و شرفت رفت!

این کلاغه میگه تو از حق خودت نمیتونی دفاع کنی!

این کلاغه میگه ... 

دیگه راحت میتونی بهش برچسب بزنی ؛ تعمیم یا استنباط دل بخواهی یا ؟

 

راه سوم : سوالمون رو تغییر بدیم!

بجای این که بگی من احمقم بگو من الان انتخابم چیه! چی میخوام! الان در این موقعیت چه کارهایی برای من امکان داره؟ چه انتخاب های دارم!

قبل سوال توانمندی هاتو مرور کن! مثلا : توانمندی یادگرفتن داریم! توانمندی پرسیدن داریم! و... حالا من چیم؟ همشه اینطوریه؟ آیا واقعا من در زندگی هیچ شانسی نیووردم!

 

روانشناس میگه مشکل اینو داشتم که 3 جمله نمیتونستم صحبت کنم و گریه ام  میگرفت تا اینکه گفتم برم توی دل جریان! اگه به یه مشکل بر خوردی و بگی میخوام یه کاری برا زندگی پیدا کنم ؛ حتما میتونی چون ذهن انسان خلاقه راه برات پیدا میکنه!

 

اگه بتونیم سیستم حرف زدن خودمون رو با خودمون تغییر بدیم اوضاع خیلی بهتر میشه!

همیشه باید تمرین کرد ؛ حتی ممکنه بعد از سالها دوباره به اون مشکل بخورم  و باز هم دوباره باید تمرین کنم!

۲۷ مرداد ۰۰ ، ۱۶:۰۲
رایان

کمال طلبی :
کسی که تمایل بسیار بسیار بالایی به بدون نقص بودن داره، و استاندارد های خیلی بالا برای خودش مشخص میکنه. که قابل دستیابی نیستن
بلکه از دیگران هم انتظار داریم که کیفیت عملکردشون فراتر چیزی باشه که واقعا ضروریه
از هر 5 نفر، 2 نفر درگیر کمال طلبی منفی هستن 

 

کمال طلبی بده میشه مثبت باشه یا نه؟ 
اگه صرفا به هدف گذاری بلند پروازانه باشه لزوما بد نیستن اما اگه به اون اهداف نرسیم یعنی همین هدف گذاری های غیر واقع بینانه دستو باشو میبنده و اجازه نمیده کاری انجام بده
و جنبه های دیگه زندگیش رو هم تحت تاثیر قرار میده. 
در صورتی که شکست بخوره خودش رو یه بازنده تمام معنا میدونه و آسیب های جدی بهش میزنه

 

آیا دچار کمال طلبی هستیم؟ 
یا باید یه کاری رو از اول بدون نقص یا بی‌نظیر شروع کنه یا اگه از اول خوب پیش نرفت دیگه بیخیالش میشه و ولش میکنه. 
کسی که درگیر کمال طلبی هست خیلی سخت کاری رو شروع میکنه یا مدام انجام دادن کار هاشو به عقب میندازه به امید این که بهترین زمان ممکن برسه ولی همیشه بهترین زمان ممکن پیش نمیاد ؛ چون میخواد تمام جزئیات اون کار رو بدون نقص انجام بدن برای همین شروع اون کار خیلی براشون سخته! خیلی وقت ها ما فقط باید شروع کنیم و منتظر بهترین زمان ها نباشیم. 
اگه بدونن که کاری که میخوان شروع کنن با مشکلاتی رو به رو میشن که نمیتونن به بهترین نحو ممکن اونو انجام بدن اون کار رو شروع نمیکنن. 
و این فرد مدام میخواد بهترین حالت خودش باشه 
یا مثلا معلم یا مدیر یا پدر و مادر باشن همین انتظار رو از کارمندان یا دانش آموزان شون داشته باشن! 
در تله توقعات غیر واقع بینانه هستن که راهکار اینه که باید به عنوان نفر سوم به خومون نگاه کنیم که مسئله ای که برتی دیگران ناچیز هست برای من فاجعه هست یا نه؟ 
فرد کمال طلب مدام همه یا هیچ میکنه اینطور که یا باید از صفر شروع کنه بدون نقص یا اینکه رضایت نسبت به نتیجه نهایی نداره 
فزد کمال طلب : صبح روز خوبی نداشتم یا اینکه خوب درس نخوندم دیگه میگه نمیتونم بخونم یا ولش کن از فردا و خیلی ناراحت میشن. 
مثلاً اگه برنامه روزانه ام برخلاف میلم پیش نرفت دیگه بقیه برنامه هام رو ول میکنم!!!! 
بنابراین کمال طلبی میتونه باعث بشه که اصلا یه کاری رو شروعش نکنین

میتونه باعث بشه ما زمان انجام کار ها رو کلا از دست بدیم مثلاً : کار هامون با تاخیر انجام میدیم! 
و انتظار دارن بی‌نقص باشن بزا همین وقتی که کسی ازشون انتقاد میکنه براشون خیلی سخته! 

کمال‌ طلب ها خیلی خودشون رو با دیگران مقایسه میکنن میگن نکنه اینو بگم نظر دیگران نسبت به من تغییر کنه

 

حسرت هایی که در دل آدم میزاره : 

حسرت کار هایی که شروع نکرده 

حسرت کار هایی که نصفه رها کرده

حسرت این که چرا بهترین نیست

و همچنین انتظارات خانواده هم در این کمال طلبی هم تاثیر باشه!

 

بنابراین کمال طلبی میتونه درعملکرد آدم تاثیر بزاره ، از اونجایی که فرد میخواد بدون نقص باشه اگه در عملکردش دچار نقص بشه یا همه چیز عالی پیش نره در ادامه روی عملکردش تاثیر میگذاره

و همچنین که همیشه برای خودش اهداف بلند پروازانه ای در نظر میگیره اگر هم به اون اهدافش برسه باز هم احساس رضایتمندی نداره چون که فکر میکنه از این میتونستم بهتر باشم

 

چطور تشخیص بدیم که کمال طلب هستیم؟ (دکتر شیری)

اگه یه نفر زمانی که در محل کار که داره کار میکنه بعد از پنجره نگاه میکنه میبینه داره برف میاد ؛ بعد میگه چه خوب میشه الان بتونم برم پیست اسکی و... این جنبه مثبتشه اما اگه توی پیست اسکی به این باشه ای وای از کارم عقب موندم این کمال طلبی منفی هست.

در کل کمال طلبی ویژگی یه انسان سالمه هر انسان آرزو داره به نقطه بهتری برسه یا رشد بیشتری داشته باشه ؛ جایی منفی میشه که من بیش از این که شوق رسیدن به چیزی رو داشته باشم ترس نرسیدن داشته باشم!

فرد همیشه نقطه جدید مشخص میکنه که به اون برسه!

کمال طلبی منفی بسیار مقاومه بخاطر اینکه  بسیار پاداش از خودت میگیره و جامعه !!!!!!!

 

اگه میخوای لذت کمال طلبی مثبت رو بچشی حقیقتا به این سادگی ها هم نیست ؛ یه سری چیز ها که تو باهاش رشد کردی و موفق شدی ، شاگرد اول شدی و درآمد خیلی بالا داشتی اینا میمونه باهات ، یعنی این کمال طلبی

پادکست گوش میکنی بخاطر تغییر

گفتم بکام وصلت خواهم رسید روزی

گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی

 

خیلی از اوقات ما فکر میکنیم که ما با انگیزه خیلی قوی میتونه نتیجه خیلی خوبی حاصل کنه ؛ سهم انگیزه رو خیلی میبریم بالا!

انگیزه به تنهایی ضامن خیلی از موفقیت ها نیست بلکه انگیزه اگر جاهای بی ربط باشه اصلا تضمین شکسته مثلا طرف میاد تونی رابینز گوش میکنه فکر میکنه اون هم میتونه تونی رابینز بشه و ادای او را در میاره و بدبخت میشه.

از کمال طلبی منفی میخوای دست بکشی میخوای به کجا برسی! / نمیشه همه سنگ ها رو با هم بلند کرد شروع کردم به یه دونه یه دونه بردارم 

یکیش رو تمام کن به یه جایی برسون بعد بعدی رو شروع کن


 

راهکار:

قدم اول : آیا دچار کمال طلبی هستین یا نه؟

قدم دوم : از خودمون اهداف واقع بینانه تری داشته باشیم

اگه کمال طلبی باعث میشه که شروع به انجام کاری نکنیم بیایم با خودمون فکر کنیم که بدترین اتفاق ممکن چه اتفاقی مگه ممکنه؟!

خیلی وقت ها تصور کردن بدترین حالت ممکن ، اینکه در بدترین شرایط هم اینکار رو میکنم میتونه باعث بشه که قدم اول رو برداریم  

به خودمون اجازه بدیم که در طول مسیر یادبگیریم یعنی لازم نیست قبل از اینکه کاری رو شروع کنیم بهترین باشیم و به مرور اشکالات خودمون رو بر طرف کنیم 

توجه به گفت و گو های ذهنی (اپیزود ذوم هلی تاک)

فکر میکنیم همه ادم ها بی نقص هستن به خودمون سخت نگیریم

 

باید استاندارد هاتونو یه بار دیگه بازنگری کنین ، که آیا این استاندارد ها معقوله؟ تحت تاثیر هیجانات نباش و تحت تاثیر خواستن توانستن است افراطی قرار نگیر این خواستن توانستن است باید واقع بینانه باید با شرایط خودت!

علت اینکه کمال طلبی های منفی به اهمال کاری میرسن اینکه که خیلی ریز کاری باید تموم کنن تا بتونن کارشون رو تموم کنن  و کلی وقت ازشون میره!!!

تو بخوای همه کاره باشی وقت بیشتر از 24 ساعت که نداری! بعد هم هر کس موقعیت و محدودیت های خودش رو داد!

اگه نتونی از چیزی که الان داری لذت ببری ، اونی که بعدا میاد هم نمیشه ازش لذت برد!

توی زندگی خوشحالی ملاک نیست بلکه کار درست کردن ملاکه ؛ مثلا طلاق گرفته خوش حال نیست از اینکه سالها که وقتش تلف شده و... اما کار درست کرده و طلاق گرفته

 

خیلی دکتر شیری حرف هاش دلنشین بود ؛ این یکی از بهترین پادکست هایی بود که شنیدم

  •  
۲۴ مرداد ۰۰ ، ۱۲:۵۸
رایان

الان دارم دوره تند خوانی اخوان گوش میدم واقعا راست میگه : 

بحث کردن : بحث نکن بگو حق با شماست ؛ وقتتو تلف نکن او شروع کرد کی ادامش داد / شیر گفت با خر بحث نکن / واقعا وقت و انرژیت رو میگیره اخرسر هیچ نتیجه ای نداره  مثلا بحث های سیاسی اخر بیشتر از هم بدتون میاد /  اخوان : وقتی 3 یا  4 دقیقه در مورد تندخوانی میگم باز قبول نمیکنه میگم حق با شماست شاید راست میگین  و... تمام طرف خوشحال میشه

 

من وقتی امسال توی گروه بحث کردم منم همین حس رو داشتم که هم وقتم رفت هم انرژیم همه باعث دلخوری شد هیچ نتیجه ای هم نداشت ؛ دیگه یاد گرفتم بحث نکنم برم دنبال رشته مورد علاقه خودم ، برم دنبال آموزش خودم و...

 

خدایا شکرت اینم درس شد برام 

۲۱ مرداد ۰۰ ، ۱۱:۴۳
رایان

روش های غلبه بر تنبلی:

  • برنامه کارهاتو بنویس / حداکثر زمان لازم برای اون کار رو جلوش بنویسین نه خیلی زیاد باشه نه خیلی راحت
  • این کاغذ رو جایی بجسبونین که هر لحظه جلوی چشمتون باشه

این کار ها باعث میشه هر بار که حس تنبلی سراغتون میاد با دیدن لیست کار ها و زمان اون ها ذهنتون خودش رو برای کار ها آماده کنه.

  • سختترین کاری که امروز باید انجام بدین رو مشخص کنین / و مطابق با کتاب قورباغه ات رو قورت بده برایان تریسی اون کار سخت رو اول انجام بدین! یا اگه اون کار مربوط به ظهر یا شبه مقدمات اون کار رو فراهم کنین که اون کار راحت تر بشه.
  • جایزه تعیین کنین / حقیقت اینکه که شما یه کودک درون دارین گاهی تا جایزه نبینه کاری انجام نمیده البته جایزه ای که زمان زیادی از شما نگیره مثلا یه بستنی!
  • بخشی از خونه رو تبدیل به محل کارتون کنین - لازم نیست میز و صندلی داشته باشین همین که مسائل مربوط به کار اطرافتون باشه و مواردی که حواستون رو پرت میکنه حذف کنین کافیه :)) و سعی کنین فقط روی کاری که باید انجام بدین تمرکز کنین
  • استراحت کنین - اگه اون رو تحت فشار بزارین اصلا نتایج خوبی دریافت نمیکنین اما این استراحت نباید بیش از حد بشه
  • موزیک گوش کنین برای چند دقیقه - پلی لیست از آهنگ های شاد
۱۸ مرداد ۰۰ ، ۱۴:۵۴
رایان

مرزی که مجرد بودن ایجاد میکنه و مشکلاتی که داره.

خیلی پادکست جالبی بود باعث شد که خیلی از مسائل مجرد بودنم رو متوجه بشم و آینده باهاشون برخورد که میکنم آمادگی داشته باشم. این پادکست رو فک کنم هر سال باید گوش کنم و یه یادآوری باشه برام.

آدم ها نوع نگاهشون تا متلک تا برچسب گذاشتن هستن طبیعیه تو نگران رفتارت نباش که چه کردی اینطوری شدی...

چون مجردی زیاد با کسی گرم نگیر و جدی باش در رفتار با دیگران.


■ برای آدم متاهل غذا آمادس، خونه آمادس، اما برا کسی که مجرده بیشتر وقتش گرفتس... چون همه مسئولت ها خرید، همه پخت و پز، نظافت خونه و... همه کار ها برا یه نفره!
■ فکر میکنن چه کسی که مجرده زندگی شخصی نداره و همش بیکاره و... تو خونه ربات که نداره کاهاشو انجام بده!
■ زن بگیره سروسامان بگیره یعنی چی؟! آدم مجرد یه آدم خارج از چارچوب بوده و تصورات این بوده... نظم نداره زن بگیره، ولخرجه زن بگیره....
■ میگن ایشالا خوشبخت بشی، مگه من الان خوشبخت نیستم؟!
■ چه حق و حقوقی رو موقع امضا کردن سند ازدواج از خودمون میگیریم!
■ بیشترین پرسش چرا ازدواج نکردی در آلمان بود؟؟ براشون خیلی عجیب!!!
■ ازدواج وظایف جنسیت زده هست و همه چیز از قبل تعیین شده و من نمیخوام استخدام ازدواج باشم!

من الان خودمو به سختی بیاندازم تا پیری به راحتی برسم شااااااید.
برا چی باید خودم رو سختی باشم که خونه بخرم.

نباید از تنهایی بترسی، شاید در تنهایی رشد کنی!
اما من به این نتیجه رسیدم که برا من مناسب نیست و چیزهایی که از دست میدم در مقابل چیز هایی که بدست میارم خیلی زیاده... من این معامله رو دوست ندارم!
 

۱۶ مرداد ۰۰ ، ۲۲:۵۵
رایان

امروز که جلسه تند خوانی گوش میکردم خیلی روش های جالب میگفت یکش که خیلی بهش نیاز داشتم و من از بعد از گوش کردن پادکست های هلی تاک به عنوان موزیک مطالعه دنبالش بودم رو معرفی کرد.

یه اپلیکیشن که برای مطالعه هست و صدا های تکراری داره مثل کولر و... که وقتی شما در یه مکان خیلی پر سر و صدا هم بخواین درس بخونین با این روش میتونین بخونین 

الان که دارم امتحان میکنم خیلی کیف داره خخخ :)

خدایا شکرت ؛ به امید خدا از فردا برم دنبال چاپ جزوه تند خوانی و تمرین کنم و هفته ای یک جلسه کلاس بعد یه هفته تمرین بعد جلسه بعد میخوام قشنگ یاد بگیرم :)))

الان دارم گوش میکنم به صدای کلر و الان حس نوشتنم میاد ولی نمیدونم در مورد چی بنویسم خخخ

فقط اینکه باید تک تک تکنیک هاشو اجرا کنم به امید خدا تکنیک دستمال کاغذی برای عادت هم که فوق العاده بود ...

خدایا شکرت خدایا عاشقتم خدا خیلی میخوامت

+ قالب چه قشنگه

۱۲ مرداد ۰۰ ، ۲۲:۲۴
رایان

کار عمیق : افراد موفق یه بازه هایی داشتن برای تمرکز عمیق ( مطالعه عمیق امید دانا)

مثلا بیل گیتس سالی 2 بار میره توی ویلاش ، یه بازه هایی داره که خودشو دور میکنه از هرچی که ممکنه حواسشو پرت کنه و متمرکز میشه روی خوندن و فکر کردن  و کار دیگه ای نمیکنه.

در کتاب آداب میگه :

تضاد شدیدی هست بین کارمند ها و این افراد موفق ، میگه کارمند ها دارند با کار عمیق  بیگانه میشن میگه زیر سر این ابزار های شبکه ای هست مثل ایمیل ، توییتر و تلگرام ، اینستاگرام و فیسبوک و... جذابیت اینها و دسترسی بی وقفه به اینها توانایی تمرکز رو ازمون گرفته واسه همینه که نمیتونیم کار عمیق کنیم.

و کارمند ها کار سطحی انجام میدن ، کار هایی که با نصف تمرکز هم از عهدشون برمیایم ، کارهایی که ارزش خاصی در جهان تولید نمیکنند و به راحتی قابل کپی کردن هستند میشه به ماشین یادشون داد.

اینترنت ظرفیت ما رو برای فهمیدن ، کار عمیق کم میکنه!

اصل و جان کتاب : 

این تغییر یه سری فرصت ایجاد کرده برای اون آدم های کمی که حواسشون جمعه ، توی این دنیایی که همه حواسشون پرته تو اگه حواست جمع باشه میبری!!!!

مثال : نیت سیلور ، هان سان ، جان دوور 

برا فهمیدن علت موفقیت اینها رفتم سراغ کتاب رقابت با ماشین ، چه کسایی در رقابت با ماشین موفق اند: 1. مهارت های خیلی بالا ( با استفاده خوب با ابزار ) 2.مشهور در زمینه کاریشون 3.مالک چیزی هستن ( سرمایه گذاری روی تکنولوژی)

 

شرط :

هم باید یادبگیری که چیز های سخت رو سریع یادبگیری و با سرعت بالا کار باکیفیت کنی! رسیدن به آن با  کار عمیق.

و تمرکز مثل عضله هست سخت باید ورزشش بدی.

هر چی از موضوعی که باید روش تمرکز کنی جدا کنی برگشت بهش سخت تر میشه انرژی بیشتری نیاز دارد.

ظرفیت کار عمیق در انسان ها 4 ساعت هست و فرد تازه کار 1 ساعت کار عمیق میتونه انجام بده.

قدم اول اینه که هدفمون رو پیدا کنیم و نمرکزمون رو بزاریم روی اون  و همه چیز رو با معیار همین هدفه بسنجیم و اون کاری که ما رو در رسیدن به این هدف کمک نمیکنه در برابرش مقاومت کنیم. حواسمون نیست که داریم چی رو از دست میدیم وقتی میریم تلگرام یا اینستاگرام چک میکنیم!

این باید برات لذت بخش باشه. یه روتین منظم برای خودتون انجام بدین مثلا 8 صبح تا 11 صبح برای کار های عمیق یا مثلا چهارشنبه ها و...

و برای کار های سطحیت وقت بزاری مثلا تلگرام رو فقط موقع نهار چک کنم.

با این کار زمان دادن برای کار های عمیق و سطحی نظم میگیره و این پریدن از این به اون و برعکس کم میشه و کل ایده هم همینه.

 

تکنیک : روز رو به بازه های نیم ساعته تقسیم کنین برای هر کاری زمان مشخص کنین  و سخته مقاومت در برابر وسوسه چک کردن موبایل مخصوصا اولش!

تصادفی نیست که ما معتاد این شبکه های اجتماعی و.. میشیم اصل ساختشون برای اینه.

 

کار های سطحی (چک کردن شبکه های اجتماعی و...)  مثل تیک زدن کار های لیسته ، کار سطحی که انجام میدیم همش احساس رسیدن به دستاورد میکنیم همش تیک و تیک  ولی ارزش کار عمیق اینه که به زندگیمون معنی میده و عمیق میتونه خوشحالمون کنه...

آدم هایی که کاری میکنن که در آن از نهایت تلاششون استفاده میکنن اینا شاد ترین و راضی ترین آدم ها هستن.

اون چیزی که واقعا خوشحالمون میکنه اون چیزیه که تمرکز ذهنی زیادی روش داریم

 

 

 

بنابراین: کار عمیق رو برای خودتون روتین کنین اگه اینکار نکنی باید از قدرت اراده خرج کنی و قدرت اراده در طول روز خیلی کمه و زود تموم میشه!

یا روتین هایی بزارین که کار سطحیتون رو کم کنه و حذف کنه یا بتونه بسپره به دیگری مثلا نویسنده هایی که ایمیل ندارند یا توی هیچ شبکه اجتماعی نیستن.

یا بازه زمانی در روز ، یا هفته یا ماه بزارین برای کار عمیق  یا ساعتی از روز ... برای روتین کردن : اگه جای مخصوصی بتونین در نظر بگیرین این خیلی کمک میکنه ، زمان در نظر گرفتن هم خوبه ، معیار گذاشتن هم خوبه مثلا 20 صفحه ، محیط عاری از مزاحمت مثل قطع اینترنت و خاموش کردن گوشی ، یه مقدار غذا ، یه مقدار نوشیدنی ، سر ساعت شروع میکنی ، سر زمان مشخص متوقف میکنی از اون بیشتر شکنجه هست!!!

آیین داشته باشین اخر کار هاتون مثلا : اینم از این ، تمام شد.

 

افزایش تمرکز :

1.برای استفاده از اینترنت برنامه بریزین

2.زمان مشخص کنین برای اون کار و زمان کوتاه تر از دفعه قبل باشه که مجبور باشین تمرکز بیشتری داشته باشین

3. تکنیک های حفظ کردن رو تقویت کنین

4. آمدن بیرون از سوشال مدیا - چیزی که بدست میارین در مقابلش خیلی کمه - وقتی برین سراغ اینترنت که دلیلی براش داشته باشین - لیستی از هدف هایی که بخاطرش به اینترنت میرین درست کنین بعد ببینید چیه که شما رو به این هدف ها میرسونه مثلا توییتر چه کمکی به هدفت میکنی یا تلگرام یه کمکی ، اینستاگرام چه کمی؟؟

5. یه شبکه اجتماعی که خیلی بهش معتادین رو 30 روز ترک کنین ببینید چی میشه ، زندگیتون بهتر میشه  ، خوش حال تر میشین یا نه !!! به بقیه هم نگید که دارین ترک میکنین و یه جایگزین براش پیدا کینن  مثلا اگه تلگرام نمیری به جاش میخوای اینکار رو کنی مثلا اینقدر میخوای کتاب بخونی یا گوش کنی یا... از همون روز اول آرامش بیشتری خواهی داشت.

۱۱ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۴۰
رایان

برای هممون زمان هایی وجود داشته و خواهد داشت که فکر کنین همه چیز بر خلاف خواسته تون هست و میخواین تسلیم بشین / در این جا مسیر آدم های موفق و نا موفق از هم جدا میشه!

قانون 10 هزار ساعت / در کتاب استثنایی ها

بر اساس این قانون اگه یه کاری رو به مدت 10 هزار ساعت انجام بدین مثلا خوندن رسانه 10 هزار ساعت باعث میشه در اون زمینه یه متخصص به تمام معنا میشین!! - معادل 20 ساعت در هفته به مدت 10 سال 

 

پادکست بی پلاس در اپیزود اولش در مورد این کتاب حرف زده 

یکی از وظایف اصلی مغز ما اینکه که ما رو در برابر خطر محافظت کنه ، زمان غارنشینی حملاتی که  انسان ها رو تهدید میکرد از اون زمان ذهن ما همچنان تمرکزش روی حفظ بقای ماست از تهدید های احتمالی هست.

مثلا : وقتی میخواین یه کار جدیدی شروع کنین مغز میاد بدترین اتقاق ممکن رو در نظر میگیره و میگه تمام پول هات رو از دست میدی! اعتبار و آبرو و...

یا کافیه یه چالش در کارتون به وجود بیاد در این شرایط مغز میگه : از اولش گفتم تو برای این کار نیستی  ، هنوز هم دیر نشده ولش کن  ، آخرش شکسته و....

 

یادتون باشه همیشه یه سری دلیل برای تسلیم شدن وجود داره مثل ترس از شکست و باور نداشتن خودمون و... و همیشه هم یه سری دلایل برای ادامه دادن وجود داره مثل علاقتون به پیشرفت و تمایل برای رسیدن به هدف اگه این دسته دوم پر رنگ تر باشن شما موفق میشین :)

تفاوت آدم ها اینه که تمرکزتون روی کدام دسته قرار میدن!

یادتون باشه وقتی تسلیم میشین ، تسلیم ذهن خودتون شدین نه اون موانع!

نویسنده هری پاتر جی کی رولینگ = سمبل استمرار  اولش از  12 تا ناشر جواب نه شنید اما تسلیم نشد و 13 امی قبول کرد! اگه تسلیم میشد نه زندگیش تغییر میکرد و به عنوان یه نویسنده موفق مطرح نمیشد و نه مشهور میشد.

 

پادکست بایوکست که زندگی نامه افراد موفق رو شرح میده در یکی از اپیزود هاش به شرح زندگی جی کی رولینگ پرداخته

توصیه مهمان برنامه : موفقیت نتیجه کار هایی بوده در لحظه هایی که کسی نبوده تو رو تشویق کنه و بهت پاداش بده تو کارتو و علاقتو با استمرار انجام دادی :)

خودم پروژه ای رو 4 سال دارم اجرا میکنم و خیلی افراد به واسطه همین پروژه در اینستاگرام باهام آشنا شدن / هلی  هم به واسطه همین پروژه باهاش آشنا شده!!!

استمرار رو به رشد باعث اعتبار میشه در دین و مذهب هم این استمراره وجود داره مثل نماز ! چه قشنگ

موفقیت یک استمراره!  کوه یخ که زیر آبه میشه استمرار ، موفقیت اون نوک کوه! برای موفقیت همیشه نقطه شروع اولت رو و نقطه پایان رو ببین.

به کارگردان ها جایزه به خاطر اون قیلم موفقش نیست ؛ به خاطر اون همه شکست اون همه فیلمی که دیده نشد و استمرار کرد جایزه میگیره

در آخر جان کلام استمرار در این بیت شعر خلاصه میشه :

رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود... رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود.(سعدی)

 

خطر هیج وقت تسلیم نشو : کجا جواب نمیده ، جایی که هدف غیر واقع بین داشته باشه!

اگه مسیر رو اشتباه اومده باشین استمرار و تسلیم نشدن یه اشتباه خیلی بزرگه!!

مثال : بلیط سینما خریدن ولی فیلمشو دوست ندارین اما بخاطر این که شما پول فیلم رو دادین پس باید تا آخر رو ببین خطای هزینه نا برگشتنی هست. یا مثلا به خاطر اینکه 3 سال در یک رابطه بودین و بخاطر اینکه زمان براش گذاشتین ازش بیرون نمیاین.

مثال : میفهمید که به این رشته تحصیلی هیچ علاقه ای ندارین اما ادامه بدین بهش چون که 2 سالشو خوندن یه خطای تحلیلی هزینه نا برگشتنیه

 

نکاتی که در استمرار به ما کمک میکنن : 

1. خواسته قبلیتون رو مشخص کنین قبلا از اینکه کاری رو شروع کنین (چیستی ، هدف)

2. انگیزه پشت این خواسته رو پیدا کنین اگه بدونین چرا میخواین این کار رو ادامه بدین انرژی بیشتری خواهین داشت. مثلا زندگی سالم و.... (چرایی)

3. قدم هایی که شما رو به هدفتون میرسونه رو مشخص کنین (چگونگی رسیدن به آن)

4. به گفت و گو های ذهنیتون توجه کنین ، مثبت اندیشی ( اپیزود دوم هلی تاک)

5. داشتن گروه حامی که بهتون انگیزه میدن تا به هدف هاتون برسین  میتونه خانواده باشه ، همکاران باشه ، یا دوستاتون

6. عادت های مثبت ونظم خلق کنین 

۱۰ مرداد ۰۰ ، ۱۲:۰۷
رایان

ما خیلی از این پاداش‌ها رو بی حساب و کتاب خرج می‌کنم ! به خاطر همین نمیشه ازشون به عنوان پاداش استفاده کرد. چیزی که هر روز توی برنامه‌های من هست رو نمیشه اسم پاداش روش گذاشت.

امروز که میخواستم دفتر برنامه ریزی رو تکمیل کنم چشمم خود به جدول پاداش پایین اولویت ها که من هیچ موقع برنامه ای براش نداشتم برای آخر هفته یا آخر ماه یا حتی آخر سال که بماند!

نمیدونستم چی رو به عنوان پاداش انتخاب کنم که طبق معمول یه سرچ در نت زدم و با سایت متمم آشنا شدم راستش چه سایت خوبیه که تا الان زیاد بهش توجه نمیکردم.

بین نظرات کاربران گشتم و بهترین هاشو گلچین کردم :)

 

■ فیلم و سریال : معمولا جایزه ام دانلود یک فیلم و تماشای اون بعد از تکمیل کار مورد نظرم هست. 

بدلیل علاقه زیاد و تقویت زبان انگلیسی، فیلم و سریال زیاد می بینم

به فیلم علاقه دارم اما چون افراط می کنم کلا فیلم رو به عنوان پاداشی برای کارم در نظر گرفتم

دیدن فیلم: معمولا خیلی کم فیلم می‌بینم و بیشتر کتاب می‌خوانم ولی اگر برنامه روزانه خودم را به صورت کامل انجام بدهم و آخر شب وقت اضافه داشته باشم، زمانی را برای دیدن فیلم اختصاص می‌دهم.

کتاب : خرید یکی از مجله های ناداستان ،سان ،بخارا یا آنگاه -خرید فیلم اپراهای عروسکی -خرید چیزی که غیرضروریه ولی قشنگه و احتمالاً داشتن و خرید کردنش به خرید درمانی و حال خوبم کمک میکنه :))

اولین و قشنگ ترین هدیه ای که به خودم میدم بدون شک کتاب. چند سالی میشه که وقتی کارت هدیه دریافت می کنم بدون استثنا باهاش کتاب میخرم و اینطوری انگار اون کتاب از اون آدم دریافت کردم

پادکست : دور زدن توی کست باکس

■ کتاب گردی : گشتن توی اپلیکیشن‌های کتاب‌خوان

گشت زدن تو قسمت بریده های کتاب برنامه طاقچه (‌اینطوری میتونم بخش ها جالب هر کتابی رو بخونم  و مزه کنم)

وبلاگ گردی: خوندن یه درس سایت متمم (که معمولا به بیش از یه درس می رسه و باید خودم و کنترل کنم در این زمینه)

در موضوعاتی که احساس خلأ و نیاز میکنم، در متمم، روزنوشته ها و جاهای دیگه، دنبال کتاب یا فایل صوتی می گردم و سعی میکنم نقشه ی راه یادگیری طراحی کنم

سایت متمم که خودش یک پاداش است . طولش ندم ، هر بار که متمم میخوانم یک چیز جدید بهم اضافه میشه و با مرور کردن و در عمل انجام دادن ، اثر لذت بردن از متمم تداوم میبابد 

خرید اشتراک متمم :  از وقتی که به مجموعه‌ی متمم پیوستم خودم رو ملزم کردم که از اشتراک‌های کوتاه مدت استفاده کنم، یعنی بعد از انتخاب یک سرفصل و مطالعه‌ی مطالب، نکته‌برداری و انجام تمرین‌های مرتبط با تمرکز و دقت بالا، برای پاداش و تشویق خودم دوباره حق اشتراک طولانی‌تری رو برای چند ماه بعد تمدید کنم و همینطور زمان اشتراکم رو افزایش بدم

رستوران : رفتن به رستوران یا خوردن شام متفاوت در آخر هفته ها بعد از یک هفته کاری

خرید کردن : مخصوصا محصولات تکنولوژی

نو کردن یکی از وسایل پر استفاده‌ام و یا ارتقای آن. (مثلا مسواک خوب، یا یک هنزفری جدید، یا لوازم تحریری خوب مثل یک خودکار یا مداد اتود با برند گران‌تر که در حالت عادی نمی‌خرم، برای خودم می‌گیرم.) 

اگر موفق به ایجاد عادت خوبی بشوم (عادتی که یکسال آن را به صورت مداوم انجام بدهم) برای خودم دو پاداش بزرگ در نظر می گیرم. ممکن است شامل مسافرت یا خرید یک وسیله گران قیمت یا یک دوره کتاب مرجع و … بشود.

۱۰۰ هزار تومن پول به هر شکلی که بخوام خرج میکنم (البته این یکی جدید هست )

خریدن عطر مورد علاقم

پس انداز : با هر بار انجام کاری، ۱۵ ت جدا میکردم و سر ماه، یه چیز دلخواه و غیرضروری برا خودم می‌گرفتم. مثلاً با پول چند ماه، قبلاً لنز گرفتم. میکروفن خریدم.

خواندن یک آیتم از Read it Later : یک کانال شخصی رو تلگرام دارم که همیشه مطالبی را که میبینم اما فرصت و حس خواندن آنرا ندارم در آنجا نگهداری میکنم (البته Saved Messageها را برای کارهای دیگر گذاشته‌ام) و بنابراین همیشه خواندن و پاک کردن این لیست برای من همیشه جذاب است. لازم به ذکر است که بات فیدخوان جهت دنبال کردن وبلاگ‌ها و سایت‌های موردعلاقه‌ام که روی تلگرام خروجی مستقیم ندارند(مانند متمم) استفاده میکنم.

موزیک : گوش کردن کوتاه‌مدت به موسیقی مورد علاقه‌ام

چک کردن شبکه‌های اجتماعی : در مدتی مشخص

مرتب کردن : تا کردن لباس‌ها و یا مرتب کردن جزوه‌ها و کتاب‌ها (کلاً نظم شخصی)

سرچ کردن درمورد افراد مهم رشته ی تحصیلیم

سحر خیز !! اگه صبحها زود از خواب بیدار شمیه صبحونه عالی و …. 

کمک به انجمن های مردم نهاد به ویژه حامیان کودکان کار (مشارکت در کارهای خیرخواهانه و نیکی به دیگران هرچند کوچک، همیشه بسیار برایم لذت بخش، شادی آفرین و برانگیزاننده بوده. کارهایی مثل آموزش رایگان، به اشتراک گذاری تجربه‌ها، هدیه دادن و …)
 

۰۹ مرداد ۰۰ ، ۱۱:۵۴
رایان