حس من
خیلی وقته اینجا خیلی نمینویسم بیشتر در وب دانشجویی و وب دفتر یادداشتم می نویسم خب کنار در حال نشستم و نور نارنجی غروب که تابیده به دیوار همسایه رو نگاه میکنم و وزیدن باد در باغجه خونه و تکون خوردن درخت حس خوبی داره ؛ نمیدونم چرا اما حس نگرانی توام با امید واری و استرس دارم الان ://
این تابستونی دوباره مثل پارسال جرقه تکمیل فتوشاپ تو ذهنم زده شد ، چند روز کار کردم ولی مگه چشم هام میزارن ، گفتم ولش کن همین کتاب هام در موضوع رسانه میخونم و اگه خدا عنایت کنه میخوام برا امام زمان در حوزه رسانه کار کنم
نگران آینده ، نگران آخرت ، نگران عمرم ، نگران فرصت هام ، نگران اینم که آیا از فرصت هام دست استفاده میکنم دارم سعی میکنم البته امسال دفتر برنامه ریزی هلی تاک گرفتم خیلی کمک کرده تا الان .... نمیدونم ولی دوست دارم نعمت هایی که خدا بهم داده رو بشمارم و سپاس گزام باشم :)
1. سلامتی جسم و روح
2.قبولی دانشگاه فرهنگیان
3. بودن پدر و مادرم بالای سرم
4. شیعه بودنم
5. مادر خیلی خوبم
6. داشتن لپ تاپ و گوشی و تبلت :))
7. اینکه دوست دارم برای امام زمانم کار کنم
8. اینکه الان مستقل هستم
9. اینکه خدا اینقدر دوستم داره منم عاشقشم خدا فقط کمکم کن گناه نکنم شرمندم :(
10 . خرید دفتر برنامه ریزی
11. و....
این جمله رو توی کانال مثبت باشیم گپ پیدا کردم چقدر خوب گفته :)
از هر چیزی در جهان برای بهتر شدن حالت استفاده کن...
یه جمله
یه عکس
یه آهنگ یا...
مهم اینه بدونی راه حل ها وقتی پیدا میشن که تو حالت خوبه.
منم وقتی میام وبم و مینویسم حالم خوب میشه ... منم برم دیگه شب شد خخخ
راستی موقع نوشتن این موزیک رو گوش میدادم ...