اشتراک سالانه ملودیفای خریدم ۱۰۸ هزارتومان
دیروز با کلاس دوازدهم M خیلی اذیت میکردن من باید به جای تهدید به اینکه نمره کم میکنم باهاشون صحبت میکردم، قدرت با رضایت بهتره.
دیدی مثل دوازدهم L باهاشون خوب بودی چقدر خوب بود.
پس
اول با رضایت
دوم با رضایت
سوم با رضایت
چهارم با ترس و تهدید
ببین من توی دانشگاه چقدر صبح ها بلند شدم رفتم کتابخونه زبان خوندم، ولی بخاطر اینکه تداوم نداشتم و 2 سال ادامه ندادم، همه به باد رفت.
پس یا کاری انجام نده یا 2 سال ادامش بده و توش حرفه ای شو.
دیروز علی دایی عروسی گرفت،
- هم عشق و حالشو کرده.
- هم الان خونه نو و شیک داره.
- هم ماشین داره.
- هم خودش و هم زنش کار دارن دولتی.
مقایسه، دزد خوشبختیه!
اگه خودتو با دیگران مقایسه کنی، دیگه هیچ وقت خوشحال نیستی .
- از مقایسه گریزی نیست و هرکس گفت مقایسه نکن، ذات انسان رو به درستی نشناخته؛ چون ما پدیدهها رو بصورت نسبی میفهمیم و احساس خوشبختی و راهنمای عمل و حرکت ما وابسته به وضعیه که در مقایسه و به نسبت داریم.
توصیه درست اما، اینه که وضعمون رو با گذشته خودمون مقایسه کنیم نه با حال دیگران.
- تا جایی که میشه و میتونی از مقایسه کردنهای سادهانگارانه، پرآسیب و بیهوده دست بردار.
باطن زندگی خودت رو با ظاهر زندگی دیگری مقایسه نکن. هیچکس از عاقبت کار خبردار نیست.
- زندگی بقیه یک روند کلی داره. شما دردها رو نمیبینید مخصوصا تو فضای مجازی.
مقایسه روند زندگی شما رو هم تحت تاثیر میذاره. جای این کار روی خودتون تمرکز کنید
- زندگی را با شرایط و موقعیت خود؛ زندگی کنید. خودتان را با دیگران مقایسه نکنید.
الان که میخواستم برای درس فردا سلامت و بهداشت درس 10 آماده بشم در مورد سلامت روان بود و تاب آوری گفته بود:
همه ما افرادی را می شناسیم که با وجود رشد در یک محیط نه چندان مناسب به موفقیت های بزرگی در زندگی خود رسیده اند، فرد تاب آور استدلال و نگرش متفاوتی در مواجه با شرایط ناگوار اتخاذ میکند، به جای فاجعه ساختت از مشکل و گرفتار شدن در تبعات آن به خود و توانایی هایشان توجه بیشتری میکنن!
بدبین در هر فرصتی سختی میبیند، خوش بین در هر سختی فرصتی میبیند. وینستون چرچیل
داستان هایی که خوندم سرسختی صاحبین شرکت های هواوی و نوتلا رو میشه درس گرفت.
سال 99 بود فکر کنم، یه دوره تایپ خریدم با یکی از دوستان، من تلاشمو کردم و سعی کردم اونو به سر انجام برسونم یعنی قشنگ تایپ ده انگشتی رو بلد بشم و سریع اما اون بیخیال شد، من الان همیشه وقتی دارم هر جا تایپ میکنم احساس غرور میکنم و احساس میکنم یه مهارت خیلی ریزی دارم، خیلی حس خوبی داره بخاطر همین هم که شده فتوشاپم و... رو ادامه میدم، چون برای غرور و آیندم.
اون اگه مثلا یه هفته یاد گرفتم 2 ماه تمرین کردم این اگه 3 ماه یاد میگیرم، 1 سال تا 2 سال باید تمرین کنم.
من دوره تایپ ده انگشتی رو 4 ماه زمان برد که مسلط شدم، فتوشاپ که خیلی سطحش بالا تره رو دیگه باید حداقل 1 سال وقت بزارم تا حرفه ای شم، برای همین هر سال یه نرم افزار حرفه ای میشم.
یکی از وبلاگ هایی که میخونم یه مطلب جالب گذاشته بود:
ببین من خودمم جزو آیندگانم. در آینده انقدر که به درد خودم خورده به درد بقیه نخورده. من هنوز که هنوزه به جزوههای قدیمی مراجعه میکنم. لذا مرتب مینویسم که بعداً راحتتر استفاده کنم.
همینجوری معمولی هم تایپ نمیکنم و جزوههام فهرست و پانویس و ارجاع و شکل و نمودار و جدول و همه چی داره. بهلحاظ ویرایشی هم که همیشه سعی کردم طبق شیوهنامه و یکدست باشه. آخر سال هم در اختیار استاد و همکلاسیام قرار میدادم و حس خوب و مفید بودن بهم دست میداد. چند بارم تو دورۀ ارشد پیش اومده بود که استادها با دقت جزوههایی که تایپ کرده بودم رو بخونن و کامنت بذارن و بگن فلان مطلبو فلانجور تغییر بده و اصلاحش کن، من یهجوری مینویسم و انقدر توضیح میدم که همه بفهمن :))
الان که فکر میکنم، میبینم که من به خانواده خودم بی احترامی حاضر نیستن بکنم چطوری چند ماه به خدا بی احترامی کردی؟! خدا منو ببخش منه اشغال رو مبین خوبی بی حد خودتو ببین.
ا این به بعد نعمت های خدا رو پین میکنم توی یادداشت هام