بدون بچه
بچه دار شدن!
باعث میشه تن به کارهایی بدی که در شرایطی که آزاد باشی انجام نمیدی!
وقتی رادیو مرز گوش میکنم میبینم که جقدر آدم ها دیدگاه های متفاوتی دارند و نمیشه یه دیدگاه و سبک زندگی رو به همه تعمیم داد و به همه دیکته کرد! فکر کنم یه حس تعادلی داره این رادیو مرز!
نمیخوایم مسئولیت موجودی به اسم بچه رو داشته باشیم ! اسم تربیت هم برام ترسناکه چه برسه به خودش! تربیت این قدر برام ترسناکه که حتی نمیتونم بهش فکر کنم!
هیچ کس در دنیا نیست که همه چیز رو داشته باشه و هر کس با انتخاب هاش یه چیز هایی رو به دست میاره و چیز هایی رو از دست میده!
چون ارث خوری نداریم راحت تر برا آینده مون تصمیم میگیریم مثلا بعد از بازنشستگی میتونیم راحت کوچ کنیم بی درد سر!
میگن بچه برا پیری در حالی که اون موقع هم اونا یا مهاجرت میکنن یا سر شون به زندگی خوشون گرمه!
کسایی که ازدواج کردن یا بچه دارن و اصرار دارن بر ازدواج یا بچه دار شدن ؛ دوست دارن ما هم دلیلی باشیم شاید بر اشتباه اونها!
خیلی از آدم ها ازدواچ کردن یا بچه دار شدنشون براشون به عنوان یه انتخاب اتفاق نیفتاده بنابراین خودشون رو گرفتار موقعیتی میبینند که انگار بهشون تحمیل شده در حالی که در نهایت خودشون انتخاب کردن! حالا اگه یه نفر بیاد بگه که من تونستم و انتخاب نکردم ؛ این صدا در درون اونها بیدار میشه که تو هم میتونستی انتخاب نکنی! دارن سر من داد میکشن در حقیقت سر من نیست سر اون ندای درونشونه میگه تو چرا این انتخاب رو نکردی که مثل این آدم زندگی کنی!! بنابراین دست به حمله میزنند ؛ به خصوص هر چه آدم هایی که گرفتار تر باشن اصرارشون بیشتره برای اینکه یه جوری به خودشون این احساس آرامش رو بدن که اصلا زندگی همینه چیزی جز این نیست ! میخوان اگه کسی خارج از این فضا باشه اونو هم بیارن در دایره خودشون!1