مصاحبه
چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۲۰ ب.ظ
خب امروز رفتم مصاحبه ساعت 6/30 با پدر از شهر به سوی مرکز استان حرکت کردیم ..
خیلی نشستم تا نوبتم شد ورفتم داخل در مورد شرایط ازدواج پرسید که من خیلی خوب نتونستم جواب بدم و همچنین دو تا ایه از قران گفت بنویس و تحلیل کن ایم خوب نبودم ؛
ولی بقیه قسمت ها بد نبود رو به خوب بود سوال های خطرناکی می پرسید که توی دلم خالی میشد
اینکه قبول نشدی چی کار میکنی و...
کلا امروز بعد مصاحبه اصلا حالم خوب نبود امشب یکم گریه کردم از گریه های مادرم و غصه خوردن هاش هم خسته شدم هم غصه می خورم هم خجالت میکشم
از خودم بدم میاد که به خاطر همچین شغلی این قدر مادرم گریه کرده ....
خدا از دنیات متنفرم ....
۹۸/۰۶/۱۳