My Hut

the path of my life

My Hut

the path of my life

The little prince asked: When will things get better? The fox said: Once you understand, everything depends on you
*Here to show the path taken and the path ahead!

طبقه بندی موضوعی

۱۶ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است

کلا یه موضوع باز میکنم به نام تحقیقات اونجا میزارم

۳۰ آبان ۰۱ ، ۱۸:۲۳
diligent

این ترم نشد خوب جزوه بنویسم بخاطر این که کلاسترم رو بحش بخش نکردم اما از کسی میگیرم.

۲۹ آبان ۰۱ ، ۱۱:۰۱
diligent

امروز 60 هزار تومان ضرر کردم چرا؟ چون با استپ رفتم کتاب گرفتم اونم کتاب نو 17.5 هزار تومان برای اسنپ و 85 هزار تومان برای کتاب اگه پیاده میرفتم مثلا پیاده روی و کتاب دست دو میگرفتم میشد 42 هزار تومان. 

۲۹ آبان ۰۱ ، ۱۰:۴۶
diligent

کار هایی که برام اولویت دارن یا میخوام به مرور زمان انجامشون بدم بزارمشون توی دید مثلا توی صفحه اسکرین گوشی 

۲۸ آبان ۰۱ ، ۱۱:۳۷
diligent

پسر دیشب با لپ تاپ یکی از بچه ها از ساعت 8 رفتم کتابخونه دانشگاه تا ساعت 12 خیلی حس خوبی داشت، فک کن بشین بیشتر کار رو انجام بدی، دمت گرم حس خوبی داشت باز از این کارا کن. 

۲۸ آبان ۰۱ ، ۰۸:۳۳
diligent

وای چکار کردی پسر، من تا الان فکر میکردم بچه های کلاس نمیخونن نگو که دارن کتابا و جزوه ها رو جر میدن چکار داری میکنی، حواست هست تا الان جزوه و کتابا رو نخوندی ها. 

۲۷ آبان ۰۱ ، ۲۱:۳۲
diligent

امشب به یکی از دوستام ور مورد زبان انگلیسی خوندن و نحوه برنامه ریزی کردن و اینا گفتم، فهمیدم چقدر من عاشق تدریسم:) 

۲۷ آبان ۰۱ ، ۰۰:۵۱
diligent

اهداف این ترمم بر اساس اولویت:

1. معدل بالای 18.30  2. بهترین در س پژ وهی و بارگذاری توی سایت های آموزشی 3. چاپ مقاله در مجله فرهنگیان

۲۶ آبان ۰۱ ، ۱۱:۲۰
diligent

میخوام از الان به بعد برای کارهام پاداش بزارم یا خرید هام رو تبدیل به پاداش کنم مثلا: شرط خرید گوشی از 25 آبان 1401 تا 30 تیر 1401/معدل بالای 19 این ترم 7 / یعنی خرید در بهمن 1401/شرط خرید گوشی از 30 تیر 1401 تا 30 تیر 1402/  سود قیمت گوشی در بازار مالی 

۲۵ آبان ۰۱ ، ۲۰:۲۵
diligent

چقدر زندگی سخته برام، خدایا نمیخوام ناشکری کنم شکرت بخاطر چیزایی که قبلا اینجا گفتم و چیزایی که دارم و حواسم نبود بگم و غلط کردم که قدردانشون نیستم اما فقط میخوام خودم یکم از مشکلات آگاه بشم:داشتم به این فکر میکردم که فقط خدا میتونه منو تحمل کنه بقیه که ازم بیزارن بعد دیدم چه توقع زیادی دارم چرا اصلا کسی باید به تو توجه کنه تو که: 

1.  هم زشتی و دماغ بزرگ و عینکی
2. ‏هم از لحاظ ذهنی معمولی
3. ‏از لحاظ قد هم کوچیک
4. ‏از لحاظ اجتماعی هم که صفر
5. ‏ از لحاظ مالی هم در سطح یه حقوق کارمندی. 
6. ‏ از لحاظ جربزه هم که صفر
7. ‏از لحاظ علم و دانش هم که افتضاح
8. ‏از لحاظ مهارت هم که هیچی
9. ‏از لحاظ اخلاق هم که افتضاح
10. ‏از لحاظ دوست‌داشتنی هم صفر
11. ‏ از لحاظ تیپ و به روز بودن که هیچی
12. ‏از لحاظ رفتار پسرونه و مردونه هم که سطح خیلی پایین
13. ‏از لحاظ اطلاعات عمومی دیگه واقعا اوضاعم خرابه
14. ‏از لحاظ غرور و رفتار خاص خودم بازم هیچی اگه چیزیم داشته باشم همش تقلیده یعنی جذاب هم نیستم 
15. ‏راستی هیکل که که ندارم ریزه میزم :) 
بنابراین توقع زیادی نداشته باش، خودت باش و خدای خودت. 
16. با این هوش و مغز معمولیت فکر و تحقیقات هم که نمیکنی مثلا علی برای لپ تاپ و گوشی و هر چیز چقدر تحقیق میکنه
17. ‏مردونگی از اون لحاظشم که نداری (البته دیده که نمیشه اما خب) 

18. میدونی سخته که همه ازت بدشون بیاد که بخاطر قیافه و رفتاراته. 

 

۲۵ آبان ۰۱ ، ۱۹:۳۰
diligent

از اونجایی که من همیشه از سال آخر ضربه میخورم برای همین می‌خوام از الان یعنی از آبان شروع کنم برای امتحانات بخونم و میخوان الان برنامه ریزی کنم، به یکی از بچه ها گفتم جزوه یکی رو بگیره ولی گفت بیخیال و اینا ولب من از امروز شروع میکنم.

۲۵ آبان ۰۱ ، ۱۴:۴۵
diligent

1_امروز دو تا نکته توی سلف صبحانه  از دوستم ( رتبه 600 شده اما اصلا بهش نمی‌خورد!) یاد گرفتم،
1. میگفت من اعتماد به نفسم بالا و رقابت میکنم : میگه من همش به خودم میگم اون اگه دونسته منم میتونم اون چی داره که من ندارم؟ حافظه داره که منم دارم، دست و پا داره که منم دارم و غیره، فقط من باید بیشتر تمرین و تلاش کنم و میگفت هر موقع من اینو گفتم و تلاش کردم از اونها بهتر شدم.
2. متواضع بودن یعنی من اصلاً فکرشو نمی‌کردم این رتبه رو داشته باشه و احساس میکنم خدا افراد متواضع رو موفق تر میکنه.

2_داشتیم در مورد خوابگاه و اینا و سختی هاش صحبت میکردیم یا دوستان، گفتم کاش الان تیر ماه 1402 بود بعد یه جمله گفت که یه تلنگر بود: از مسیر لرت ببر!

3_یه مشکل دارم که بلند و شمرده صحبت نمیکنم باید این ترم توی خوابگاه و کلاس تمزینش کنم. 

4_یه نفر توی خوابگاه هست همه کار هاشو با لپ تاپ انجام میده، بچه های دیگه همش تو گوشی ان این همش توی لپ تاپه الان که دارم فکر میکنم میبینم منم بیشتر کارهای جدی ام توی لپ‌تاپه و اگه توی گوشی برم بیشتر موقع یا تلگرامم یا اینستاگرام :/ بنابراین میخوام استفاده از گوشیم رو کم کنم و ببشتر از لپ‌تاپ استفاده کنم، میدونی لپ‌تاپ حس تسلط بیشتری روی کار بهمون میده.

5_از این به بعد میخوام که هر ماه رو تخصیص بدم به تحقیق در مورد یه چیز میخوام درس های جدید و کار های تحقیقاتی و عملی دانشگاه رو توی خوابگاه انجام بدم و کار هایی که نیاز به تمرکز داره مثل مرور رو برم کتابخونه.

6_استاد هوشنگ همش میگه همش بهونه همش هست.یادگرفتن زبان به هر دلیلی بهونه است.

7_دیدی؟ که توی خوابگاه نمیشه درس خوند؟ یا کار جدی کرد؟ باید برم کتابخونه.

8_امروز توی حرف زدن با مانی به دو نتیجه رسیدم:
▪️ خودم ذو بچسبونم به آدم حسابی ها
▪️ خوبی ها تو پنهان کن باعث حسادت دیگران نشه

9_از این به بعد توی خوابگاه موزیک بزارم تو گوشم حواسم به بچه ها پرت نشه

10_استاد سر کلاس گفت وقت خالیتون شطرنج یادبگیرین و بازی کنید چون باعث میشه تا 50 حرکت بعدی طرف مقابلتون رو حدس بزنید

11_علی امشب گفت من پشت پنجره بودم می‌شنیدم که بعضیا پشت سرم چی میگفتن! یه لحظه ترسیدم که نکنه منم چیزی گفتم اون روز؟ بعد این برام درس شد که هر موقع خواستی پشت سر یکی حرف بزنی فکر کن که داره گوش میده

12_امشب برام تجربه شد کسی جایی دعوتم کرد نرم،ممکنه مریضم کنه یا معتاد یا آبرومو ببره و هزارتا چیز دیگه امشب خیلی اشتباه کردم اومدم هونه یکی از هم‌دانشگاهی هامو ببینم

13_الان چند روزه صبح ها نمیتونم بیدار شم برم صبحونه بخاطر همین میخوام گوشیمو بزارم زیر تخت یه جوری که مجبور باشم از تخت پاشم

14_این ترم جزوه مرتب ننوشتم، ولی من خیلی دوس دارم که استاد دانشگاه شم ولی نگزان نباش کم کم مینونی انجام‌ش بدی. 

۲۳ آبان ۰۱ ، ۲۲:۴۲
diligent

از سلف میومدیم که یکی از بچه ها میگفت باید اولویت های زندگیت رو پیدا کنی و دنبال کنی مثلا من اولویتم درس و دانشمند شدنه بخاطر همین باید کارام رو بر اساس اینن اولویت و هدم پیش ببرم، مثلا میگفت من که هدفم درس نیست و همیشه شهرمونم هدفم خونه ساخته و همیشه اونجام.

۲۰ آبان ۰۱ ، ۱۴:۱۷
diligent

در طول ترم همش میگم خب نزدیک امتحانات میخونم یا اینکه بچه ها خلاصه میکنن و میفرستن برای استاد بعد میخونم اما الان که فکر میکنم یکی اینکه اون زمان سنگین میشه حجم مطالب دوم اینکه در طول ترم همش استرس دارم که نخوندم، خلاصه که میخوام دو تا درس که کتاب معرفی کرده رو بخونم و خلاصه کنم و آماده امتحان باشم.

تازه بزار اینو بگم دیدی ترم قبل خلاصه کردی چقدرررررر راحت بودی موقع امتحانات مخصوصا شب امتحان :)

۱۹ آبان ۰۱ ، ۰۹:۴۲
diligent

واقعا به این جمله که زیاد با کسی صمیمی نشو و اطلاعات و اسرارتو بهش نده و شخصیتت رو نشناسه رسیدم چون ممکنه دشمنت بشه که الان دقیقا اینطور شده

۱۲ آبان ۰۱ ، ۱۶:۳۰
diligent

امروز روز عجیبی بود با یکی از بچه های خوابگاه در بحث کردیم موضوعش هم مشخص نبود همینطوری از هر دری بحث کردیم و گفتگو به این نتایج رسیدم:

  1. که چقدر فکر میکنه میگفت قبل کنکور چند ساعت مینشستم و به یک گوشه خیره میشدم و فقط فکر میکردم و اطلاعاتم رو به چالش میکشیم یا میگفت ساختار شکنی رو یاد گرفتم که هر چی که شنیدم درست نیست، ممکنه اشتباه باشه
  2. اینکه خیلی اطلاعات عمومیش بالاس مثلا در مورد اسکار میدونس و در مورد خیلی چیز ها، باید اطلاعات عمومیم رو بیشتر ببرم بالا
  3. میگفت در مورد چیزی که هیچی نمیدونم حرف نمیزنم
۰۵ آبان ۰۱ ، ۱۶:۴۹
diligent