My Hut

the path of my life

My Hut

the path of my life

The little prince asked: When will things get better? The fox said: Once you understand, everything depends on you
*Here to show the path taken and the path ahead!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

فردا  امتحان آسیب شناسی داریم خیلی مبحث داره  امشب به امید خدا تا پاسی از شب باید درس بخونم یا شاید هم تا خود صبح تا شاید بالاخره این کتاب مبارک تمام بشه و اینو پاس کنیم که

بره رد کارش؛ بره رد کارررررررررررش 

الان خسته ام میفهمی خسته....

منتظرم ساعت 7 بشه برم سلف میگه با شکم گرسنه میشه درس خوند؟؟؟!!

خدایا کمک...

 

۲۱ دی ۹۸ ، ۱۸:۳۱
رایان

امروز درس خوندنم خیلی بهم چسبید و خیلی حال داد تو یکی از کلاس های دانشگاه چون بچه ها برا فرجه ها رفتن شهرشون دیگه کلاس ها تعطیل هست و الان که بعد از ظهر و نزدیک های غروب هست خیلی حال و هوای قشنگی داره 

رو صندلی استاد با پنجره باز کلاس که صدای ماشین ها یا صدای شهر میاد و نسیم دل انگیزی که که میاد خیلی با حاله

خدایا شکرت

۰۹ دی ۹۸ ، ۱۶:۲۲
رایان

خب امروز بعد از ماه ها انتظار خریدم ....

خرید لپ تاپ

خدایا شکرت

۰۵ دی ۹۸ ، ۱۴:۵۴
رایان

الان که داشتم در کتابخانه دانشگاه درس میخوندم یاد این حرف از دبیر زبان سال دوازدهمم افتادم که می گفت بچه ها فقط در زمینه علم سرمایه گذاری کنید هیچ وقت وقت و عمرتون و سرمایه گذاریتون به هدر نمیره و نابود نمیشه 

خیلی حرفش قشنگ بود الان که داشتم فکر میکردم به حرفش پی بردم و بهش رسیدم.... 

۰۳ دی ۹۸ ، ۱۷:۳۹
رایان

امروز روز آخر کلاس تربیت بدنی بود استاد حرف های قشنگ می زد اینکه تو قرآن اومده خیر امور اوسطها  و اینکه تو زندگی دنبال آرزو های خیلی بزرگ و بالا نباشید چون با همون ها نابود می شوید و گفت که من یک بار از بانک وام گرفتم و به انداز پول وام ضرر کردم و گفت هیچ وقت دنبال وام و ربا و زیر میزی و... نباشیدچون ربا یعنی جنگ با خدا .. و اینکه گفت روزی هر فردی هر روز مقدر هست اون فرد میتونه اون روزی رو از راه حلال به دست بیاره یا حرام...

می گفت از تمام وقت کلاس استفاده کنید نگین 40 دقیقه بسه و...

و اینکه فقط معلم نباشید گفت معلم با روح دانش آموزان بازی میکنه و اینکه شما اگر در طول یک سال روی یک نفر حتی تاثیر بگذارید 30 سال میشه 30 تا داتش آموز  براتون کافیه...

۰۲ دی ۹۸ ، ۱۵:۲۰
رایان

امروزکلاس استاد بهادرانی که آخرین جلسه بود و صفحاتی رو که برای امتحان باید می خوندیم رو گفت و..

(نمی دونم چرا اما حالا که داشتم در مورد آخرین کلاس استاد بهادرانی حرف می نوشتم یه احساس دلتنگی بهم دست داده و اینکه چقدر زود گذشت ...)

باز کلاس وقتی اومدیم خوابگاه بچه ها برا شب یلدا خوراکی گرفته بودند بعد با بچه ها رفتیم سلف ،سلف هم به مناسبت شب یلدا یه بسته آجیل و موز و پرتقال دادن ...

خلاصه اومدیم خوابگاه خوراکی ها رو آماده کردیم و نوش جان 

۰۱ دی ۹۸ ، ۰۱:۵۸
رایان